عبادت ذات اقدس اله، شئونی دارد. گاهی به صورت فکر و ذکر و شکر است گاهی به صورت حرکت و زمانی به صورت سکون. تا معبود (عزوجل) چه دستور دهد و رسول معبود (صلی ا... علیه و آله و سلم) چه پیامی آورده باشد. پس، معبود گاه دستور حرکت و هروله می دهد، نظیر سعی بین صفا و مروه؛ گاهی گردش به دور خانه خود را لازم می داند، نظیر طواف در حج و عمره؛ گاهی هم توقف و روی اوردن به خدا همراه با تعظیم و بزرگداشت را در خانه خود، واجب یا مستحب می شمارد، نظیر اعتکاف.
عکوف یعنی اقبال و روی آوردن به چیزی همراه با تعظیم و بزرگداشت آن. اعتکاف در مسجد، خود نوعی عبادت است که حرکت در آن شرط نیست؛ سکون هم در آن معتبر نیست؛ مانند وقوف در عرفات، مشعر و مِنا.
در فضیلت اعتکاف همین بس که معادل طواف خانه خدا قرار گرفته و و همتای رکوع و سجود به شمار آمده است. دو تن از پیامبران بزرگ الهی مأمور شدند تا کعبه و حریم آن را از لوث وجود بت و دوگانه پرستی تطهیر کنند تا عبادت کنندگان بتوانند در کنار قبله به طواف و اعتکاف و رکوع و سجود بپردازند. ذات اقدس اله در این زمینه می فرماید: «و اذ جعلنا البیت مثابةً للنّاس و امناً و اتّخذوا من مقام ابراهیم مصلّی و عهدنا الی ابراهیم و اسمعیل ان طهرا بیتی للطائفین و العاکفین و الرّکع السجود» (بقره، آیه ۱۲۵)؛ و به یاد آورید زمانی که خانه کعبه را محل بازگشت و جایگاه امنیت مردم قرار دادیم و از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود برگزینید و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، از هرگونه آلودگی تطهیر کنید. از این که اعتکاف در کنار طواف و عِدل رکوع و سجود قرار گرفته است، معلوم می شود که از بارزترین مصادیق بندگی در پیشگاه ذات اقدس اله است.
آن چه بر اهمیت و فضیلت اعتکاف می افزاید دو نکته است که یکی مهم و دیگری مهم تر است؛ نکته مهم آن است که اعتکاف همچون نماز نیست تا بتوان آن را در هر مکانی به جا آورد. در مورد نماز، بر پایه «جُعلت لی الارض مسجداً و طهوراً» می توان آن را در هر مکانی انجام داد؛ حال آن که اعتکاف، چنین نیست. اعتکاف باید در مسجد و خانه خدا باشد. آن هم نه هر مسجدی، بلکه مسجد اعظم، یا به تعبیری دیگر مسجد جامع و یا مسجد الحرام و مسجد النبی (صلی ا... علیه و آله و سلم) یا مسجدی که معصوم (علیه السلام) در آن نماز جمعه یا جماعت اقامه کرده باشد؛ یا امامی عادل هر چند غیرمعصوم در آن نماز جمعه یا جماعت برپا کرده باشد. پس اعتکاف باید در مسجدی باشد که مصلای توده مسلمانان است؛ یعنی مسجد جامع یا اعظم و مسجدی که در شهر، جزو بزرگ ترین مسجدهاست و جماعت های رسمی در آن اقامه می شود. بنابراین، مسجد بودن خود مزیت است و اقامه نماز جمعه یا جماعت در آن، مزیتی دیگر. برگزاری اعتکاف در مسجد متروک و مهجور صحیح نیست. نکته مهم تر آن است که «روزه» -که خود از ارکان مهم دین و از مبانی مهم و اصیل اسلام است- شرط اعتکاف قرار گرفته و ارزش اعتکاف به حدی است که یکی از برجسته ترین ارکان دین، شرط آن قرار می گیرد! همان گونه که نماز بدون طهارت تحقق نمی یابد، اعتکاف هم بدون روزه صحیح نیست.
مرحوم مقدس اردبیلی که توانست هم در علم، محقق و هم در عمل، منزه و مقدس باشد، بیان شیوایی درباره اعتکاف دارد.
او می فرماید: مبادا کسی گمان کند که اعتکاف، مقدمه است برای عبادتی دیگر. کسی که با طهارت وارد مسجد می شود و روزه می گیرد و قصد می کند که قربةً الی ا... اعتکاف کند این خود، عبادت است؛ نه این که اعتکاف شرط و مقدمه برای عبادتی دیگر باشد. اعتکاف عبادت مستقل است. همان گونه که هر یک از حج، عمره، روزه و نماز عبادت هایی مستقل است.
از این که مطرح شد روزه با همه فضیلتی که دارد شرط اعتکاف است، روشن می شود که انسان معتکف، در پیشگاه ذات اقدس اله عکوف و اقبال دارد و غیر خدا را کنار زده است. از آن جا که ذات اقدس اله برای اعتکاف، حرمت قائل شده است، لذا رسول اکرم (صلی ا... علیه و آله و سلم) در بسیاری از مواقع به ویژه ماه مبارک رمضان و بالاخص در دهه سوم آن، در مسجد معتکف می شد. آن چه در این باره از عترت طاهرین (صلوات ا... علیهم) رسیده، آن است که کمترین مدت اعتکاف سه روز است. این نظریه نه تفریط یک ساعت را دارد و نه افراط ده روز را.
اگرچه خروج از مسجد برای معتکف روا نیست؛ ولی برای شرکت در نماز جمعه یا انجام کارهای ضروری می توان از مسجد خارج شد. چنان که حل مشکلات نظام اسلامی و رفع نیاز نیازمندان در جامعه اسلامی چنان مهم است که برای حل گره و مشکل یک مسلمان به معتکف اجازه داده شده همچنان که در حال اعتکاف است، از مسجد بیرون آید، مشکل نظام و مردم را حل کند و دوباره به جای خود برگردد که آن هم ادامه همین عبادت به حساب می آید نه بیگانه و جدای از آن؛ چون ارزش اعتکاف به عبادت بودن آن است. همان طور که وقوف در مِنا و مشعر و عرفه، عبادت است.
حکایت خواندنی امام حسن در اعتکاف
میمون بن مهران میگوید: من در پیشگاه امام مجتبی (علیهالسلام) مشرّف بودم، در حالی که ایشان معتکف بودند. مردی به محضرشان شرفیاب شد و عرض کرد: مقروض هستم، کسی که از من طلب دارد، مطالبه کرده و چون قدرت پرداخت ندارم، میخواهد مرا به زندان بیفکند. امام حسن (علیهالسلام) فرمود: پـولی ندارم که دِین شما را ادا کنم. آن شخص به امام (علیهالسلام) عرض کرد: شما اگر بیایید با طلبکار صحبت کنید، ممکن است به پاس حرمت شما مرا به زندان نبرد.
میمون بن مهران میگوید: دیدم حضرت آماده شد که کفش بپوشد و از مسجد خارج شود. عرض کردم: آیا فراموش کردهاید که در حال اعتکاف هستید و معتکف نباید در حال اعتکاف از مسجد خارج شود؟ امام (علیهالسلام) فرمود:
فراموش نکردهام؛ ولی پدرم از جدّم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرد که اگر کسی گرهای از کار مسلمین یا شخص مؤمنی بگشاید و حاجت او را برآورده سازد، مانند آن است که نُه هزار سال خداوند را عبادت کرده، روزها را به روزه و شبها را به شب زندهداری سپری کرده باشد.
در روایتی دیگر از امام صادق (علیهالسلام) آمده است که تلاش برای قضای حاجت برادر مسلمان پاداش یک حج و یک عمره و دو ماه اعتکاف در مسجدالحرام را دارد.
اعتکاف در ایام البیض (روزهای ۱۳، ۱۴ و ۱۵ ماه رجب) از فضیلت خاصی برخوردار است. ماه رجب ماه ولایت و ماه اولیای خداوند است. اعتکاف در این ایام، مصادف با زمانی است که دعا در آن مستجاب است. طبیعی است که اعتکاف در چنین زمانی، فیض خاص خود را دارد. دعا در همه حال عبادت است، به ویژه آن که با اعتکاف همراه باشد. روزه داری که بر اساس آیه شریفه «ولا تباشروهن و انتم عاکفون فی المساجد» (بقره، آیه۱۸۷)؛ از لذایذ جنسی حلال و مانند آن پرهیز کند یقینا از حرام نیز چشم پوشی می کند. کسی که به فکر آن نیست تا غرایز خود را از هر راهی هرچند حلال ارضا کند، قهرا صفای ضمیر و طهارت روحی، بهره او می شود. این انسان با صافی ضمیر و طهارت روح، توان آن را دارد که با ذات اقدس اله مناجات کند؛ چون هم نماز دارد، هم روزه دارد و هم در مسجد و در خانه کسی است که میهمانان خود را ناامید بر نمی گرداند. پس دعای بنده روزه دار نمازگزار و معتکف یقینا مستجاب است.
پس انسان معتکف از چند جهت به خدا نزدیک است. روزهاش مایهی قرب اوست؛ چون آن را قربةً الی الله انجام داده. نمازش مایهی قرب اوست؛ چون “الصلاة قربان کلّ تقىّ”[ نهجالبلاغه، حکمت ۱۳۶/ حضورش درمسجد، مایهی تقرّب اوست؛ چون در خانهی کسی است که بندگان روزهدار و صالح خود را نومید بر نمیگرداند. اعتکاف او هم به خودی خود ابزار تقرّب اوست.
اگر معتکف به دعا هم مشغول باشد، که این جهت نیز مقرّب او به خداوند متعال است، پنج عنصر محوری (نماز، روزه، دعا، حضور در مسجد، اعتکاف) را دارد و بهترین حال را برای دعا پـیدا میکند.
شایسته است که معتکف در چنین حالی اولا ً ظهور ولیّ ذات اقدس اله، بقیّة الله (ارواحنا فداه) را مسئلت نماید ، آنگاه بقا و دوام نظام، صیانت و عظمت مقام معظم رهبری، بقای حوزه و دوام آن، رشد و تعالی روحی حوزه و صیانت و عظمت مراجع تقلید و صیانت و عظمت امت اسلامی و نجات مسلمانان محروم در شرق و غرب عالم را از ذات اقدس اله درخواست کند.
چون برای اجابت دعاهای جزئی شرایط زیادی لازم نیست میتوان آنها را همیشه انجام داد. لذا در بسیاری از مواقع، به اجابت میرسد.
اما دعاهای کلّی همیشه مستجاب نیست؛ چون استجابت آنها متوقف بر وجود شرایطی است. دعاهای کلّی و وسیع از روح وسیع، سرچشمه میگیرد. روح وسیعی که نه تنها به بارگاه عرش الهی رسیده باشد، بلکه از آن نیز گذشته باشد. قلب مؤمن، عرش خداست[3] و قلب ولی خدا کرسی خداست. چنین قلبهایی اگر دعا کنند قطعاً مستجاب است؛ زیرا آن عناصر پنجگانه که گذشت، به خوبی زمینهی استجابت دعا را فراهم میکند.
پیشنهاد ما این است که خواهران گرانقدر هم در اعتکاف شرکت کنند؛ چون فضیلت اعتکاف، مخصوص “انسان” است؛ نه مذکر و یا مؤنث. ذکورت و انوثت وصف تن است، نه وصف جان و اعتکاف مربوط به جان آدمی است.
- ۹۳/۰۲/۲۱