سلام مشاور

تحصیلی،پاسخ به پرسش های دینی و پاسخ به سوالات و ابهامات ریاضی

سلام مشاور

تحصیلی،پاسخ به پرسش های دینی و پاسخ به سوالات و ابهامات ریاضی

  • ۱
  • ۰

اخیراً  به ماهواره  رو آورده ام. مدتی است که با سجاده و کتابهای دعا خداحافظی کرده ام و طرز پوشش جدیدی را برگزیده ام . بجای دعا و گریه و زیارت امام زاده ها هم وقت خود را با تماشای فیلم های هندی پر می کنم . وقتی خدا من را دوست ندارد دیگر چه فرقی می کند که من چه رفتاری داشته باشم ؟

فرد عزیزی که این سوال را کرده ، نشان می دهد که زمینه های مثبت و امیدوار کننده ای در او وجود دارد . منتها به نظر نگرانی دارد و حالت گلایه گرفته و می خواهد با خدا دعوا کند . اما آیا واقعاً جای دعوا است ؟ اما  باید دو مطلب را در کنار هم ببینیم. یکی اینکه اگر ما خدا را تماماً به مهربانی بشناسیم که خدایی است که عین مهربانی است . خدایی که تماماً عالم به نیازمندی های ما است . خدایی که همه ی قدرت است و تمام وجود او توانایی است در انجام کار و هیچگونه ضعفی ندارد . خدایی که تحت تأثیر قدرتی قرار نمی گیرد که بگوییم دست او را بسته اند . خدایی که هیچگونه بخل ندارد و ارحم الراحمین است . نکته ی اول اینکه ما خدا را با این اوصافی که است بشناسیم . نه خدایی که نمی داند ، خبر از من ندارد ، من را فراموش کرده . خدایی که کر است و صدای من را نمی شنود . خدایی که اگر هم می شنود نمی تواند انجام دهد . خدایی که اگر هم می تواند انجام دهد ولی خیلی بخیل و حسود است ، این که خدا نشد . خدا را با آن اوصافی که گفتیم بشناسیم . ثانیا خود را بشناسیم ، آیا واقعاً تمام آن چیزهایی را که می خواهم خیر من است ؟ آیا من مطمئن هستم که گزینه ای را که دنبال می کنم و آرزوی من است، یقیناً به نفع من است ؟ آیا من به تمام مصالح و مفاسد خود در دنیا و آخرت علم معصومانه دارم ؟ قطعاً اینگونه نیست . باید بدانم که جاهل هستم در مقابل علم محض و عاجز هستم در مقابل قدرت بی نهایت . وقتی که این دو نکته را من متوجه شدم یکی خود را شناخته ام با ناتوانی و ناآگاهی و یکی او را شناخته ام با آگاهی و قدرت و رأفت و مهربانی و رحمت . بنابراین تقاضای خود را بکنم و اصرار هم بکنم اما در اینکه انجام می شود یا خیر نگران نباشم . وقتی من گرفتار هستم شاید خیر من در این باشد . یک وقتی مریض نزد دکتر می رود خود فرد یک تشخیصی دارد اینکه شاید مثلاً مشکل و سردرد من بخاطر این مسئله باشد . حالا اگر یک پزشک ماهر ، حاذق و فوق تخصص در این زمینه و بر این قضیه معصوم را نیز اضافه کنید باشد و در تشخیص او هیچگونه اشتباهی نباشد من باید چه کنم ؟ یعنی باید تشخیص و نگاه خود را برای معالجه معیار قرار دهم. یا نظر آن آقای پزشک فوق تخصصی که فرضاً معصوم هم است ، کدامیک را باید ترجیح دهم ؟ چطور ما در مقابل پزشک تسلیم هستیم ؟ اگر بگوید که باید جراحی شوید ما تسلیم هستیم. یعنی یک تسلیم بی هوشی محض به ما می دهد و ما را در مقابل عمل خود قرار می دهد . بعد از آن نیز ما ناله و درد داریم و تازه معلوم هم نیست که این عمل موفق است یا خیر . یعنی ما این نوع تصمیم های عقلایی را انجام می دهیم . عقلا هم قبول دارند که وقتی ما در مقابل پزشک و تخصص و علم قرار می گیریم باید خاضع باشیم . چه مصلحت شناس و مهربانی بالاتر از خدای متعال است ؟ اینکه خدا جواب من را نداده این حالت دعوا است وگرنه خدایی که الان عین مهربانی را نسبت به این خانم دارد . اینکه چشم و بینایی داده است، زبان و سلامتی داده است . چه کسی ازهمه سلولهای بدن ما دفع آفات می کند ؟خداوند چه دلیلی دارد که با ما قهر کند ؟ شاید من با او قهر کرده ام اما او که با من قهر نیست . یک نگاه به خود بکنیم و ببنیم که اشکال کار ما کجاست . فرض این است که هیچ جای کار ما هم گیر نکرده است . من طبق وظیفه آرام آرام جلو می روم . اگر من به وظیفه ی خود عمل می کنم آیا خداوند به وظیفه ی خود عمل نمی کند ؟ یعنی منِ بنده معتقد هستم که چیزی کم نگذاشته ام . من تمام کارهایی را که باید می کردم انجام داده ام . اینجا این احتمال را بدهم که پس خدا کم گذاشته است . اینجا معلوم است که آن طور که باید خدا را نمی شناسیم . در روایت داریم یکی از عواملی که دعای شما مستجاب نمی شود این است که شما خدا را نمی شناسید . اگر قرار باشد خدا با ما قهر کند ، خدایی باشد که صدای ما را نمی شنود . خدایی باشد که بخل کرده است وخدایی باشد که حسد دارد . خدایی باشد که نمی داند من چه نیازی دارم . من در حال مردن هستم ولی او متوجه نیست . اینکه خدا نشد ما این را دور بیندازیم . اگر ما واقعاً خدا را بشناسیم ، در یک نوع تسلیم و بی هوشی محض در مقابل او قرار می گیریم . ان العبد ، معنای عبد همین است یعنی من هیچ در مقابل تو هستم . این مسئله را عقل تأیید می کند چون منی که هیچ هستم در مقابل تو ، پس تو عقل و علم و رأفت و رحمت هستی . اما من عجز و جهل هستم. من نمی دانم که مصلحت من چیست .

  • ۹۳/۰۳/۰۴
  • میثم مصدق

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی